سلام دوستان ، برادر کوچک من 10 سال دارد و از من خواسته بود که سایت برایش درست کنم ، مطالب او ممکن است اشکالاتی داشته باشد ، من عین مطالبی را که می گوید را می نویسم ،موفق باشید.
----------
به نام خداوند بخشندهی مهربان
من محمدعلی هستم
من پسری 10 ساله هستم ، و در استان زنجان و شهر زنجان به دنیا آمده ام .
می خواهم یه خاطره که دوستم بهم گفته بود برای شما تعریف کنم
روزی به خانه دوستم یعنی کمال مهمان آمده بود، مردی سیگاری بود وقتی سیگارش را گذاشت روی بشقاب ، برادر بزرگش یعنی جواد آن را ورداشت و تویش را خالی کرد ، تا نیمه باروت کبریت را توی آن ریخت و دوباره نیمه دیگر آن را با دود سیگار پر کرد ، و روشن کرد و وقتی نیمه اش را کشید و وقتی خواست نیمه دیگر آن را بکشد آن سیگار آتش گرفت و سیگار را به بالا پرتاب کرد ، و در موقع فرود روی کله همان مرد افتاد!
پایان
|